absurdly fucked up

ساخت وبلاگ
این مطلب توسط نویسنده آن رمزگذاری شده و از طریق فید قابل مشاهد نمی‌باشد. شما با مراجعه به وبلاگ نویسنده و وارد کردن رمز عبور می‌توانید مطلب مورد نظر را مشاهده نمایید.

[برای مشاهده این مطلب در وبلاگ اینجا را کلیک کنید] absurdly fucked up...
ما را در سایت absurdly fucked up دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cfoxforcefivea بازدید : 51 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 21:03

ز کسخلم بگریزم 

ز ترس نی زملولی

absurdly fucked up...
ما را در سایت absurdly fucked up دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cfoxforcefivea بازدید : 28 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 9:15

تهران من از تو هیچ نمی خواهم،جز تکه پاره های گریبانمنوستـالژیای  مـرگ  مکرر  را  تزریق  کـن  دوباره  پریشانمتهران دلت همیشه غبارآلود، رویای سنگ خیز تو وهم آلودپهلوی پهنه های  تو خون آلود،  پس یا بمیر  یا که بمیرانممن زخمی از توام تو چرا زخمی؟ابرو شکسته خسته پر از اخمیای پایتخت بخت  چه سرسختی؟!  انکار کن بگـــو که نمی دانمامّ القرای غربتی و دیزی، ای باغ دشنه! باغچه ی تیزی!گور اقاقی و ون و تبریــزی، حالا  تو را چگونه بترسانم؟ای سرزمین آدمک و مردک ، الّاکلنگ دوز و کلک بی شکچـاه درک مخازن نارنجــک ، فندک بزن  بسوز و بسوزانمشمس العماره های پر از ماری، دیو آشیان بی در و دیواریسردابی از جنازه و مرداری،از عشق های بی سرو سامانمای شهر شحنه خیز چه مشکوکی،چه کافه های خلوت متروکیگردوی  سرنوشت  چرا  پوکی؟ _ از  روز  و  روزگار  گریزانمده ماه سال عاطلی و تعطیل،  قانون تو قواعد هردمبیلای جنگل زنان و صف و زنبیل، هم میهنان مرد پشیمانمقاجار غرق سور و سرورت کرد،صاحب قران تنور بلورت کرددارالفنون قری absurdly fucked up...ادامه مطلب
ما را در سایت absurdly fucked up دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cfoxforcefivea بازدید : 21 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 9:15

بابا که با مامان شوخی میکنه گرمای کانون خانواده میزنه بالا حس میکنم تا چند سال دیگه هم میشه مجردی سر کرد خلاء عاطفی خونه که باشم کمتر حس میشه.

absurdly fucked up...
ما را در سایت absurdly fucked up دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cfoxforcefivea بازدید : 24 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 9:15

میگه که:

هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده ام

جز بر دو روی یار موافق که در هم است


مخصوصا اگه یکی از اون یار های گرامی معشوقم بوده باشه.

absurdly fucked up...
ما را در سایت absurdly fucked up دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cfoxforcefivea بازدید : 23 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 9:15

درسته که کانون گرم خانواده هست...درسته که صبح شات اسپرسو رو میخورم و با ذوق شروع میکنم درس خوندن...درسته که افق های آینده نسبتا روشنه...درسته که علیرضا انقدر دوست عزیزیه...درسته که شبا چاه عمیق سمت چپ قفسه ی سینه م تهش پر از آب شیرینه و قابل شربه...درسته که دیگه مسئله ای وجود نداره که وقتی بهش فکر کنم قلبم یه جور درد مانندی بشه و نفس کشیدن سخت...درسته که بعد این همه سال الان یکم بهتر میتونم با تنهایی کنار میام...درسته که زندگی کلا یکم آروم تر شده و دیگه خبری ازون هیجانات خیابونی نیست...درسته که توی قفسه بالای صد جلد کتاب هست که شبای میتونم برم ورقشون بزنم و تو دنیاهاشون چند دقیقه غرق بشم...درسته که با اینکه باران و مریم و نفیسه دوستای خوبین که حرف زدن باهاشون حس تنهاییو کمتر میکنه...درسته که لیسانس تقریبا تموم شده و یه قدم به رویای دکتر مصطفوی شدن [:))))] نزدیک میشم...ولی همه ی اینا دلیل نمیشه که بعضی وقتا مخصوصا شبا یاد چشمای درشتت نیفتم...همه ی اینا دلیل نمیشه گاهی دلم برای شبه جمله ی "بغل کردنت" تنگ نشه...هیچکودوم ازینا نمیتونن دلیل بشن که دلم لک بزنه ذهنمو برات باز کنم و absurdly fucked up...ادامه مطلب
ما را در سایت absurdly fucked up دنبال می کنید

برچسب : همه ی اینا دست دست,دانلود آهنگ همه ی اینا یعنی,همه چیز درباره ی اینا, نویسنده : cfoxforcefivea بازدید : 34 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 9:15

بدون تکون دادن عضلات گردن با گردوندن کره ی چشم بالا رو نگاه کنید...البته نه جوری که به چشم فشار بیاد...همین که کره ی چشم سمت بالا باشه کافیه.حالا چشماتونو ببندین...تمرکزتونو بیارین روی ضربان قلب...چند تا نفس عمیق آروم بکشین تا حس کنین ضربان قلب یکم آرومتر شده...همینطور که با چشمای بسته سمت بالا رو نگاه میکنید از سال تولدتون شروع کنید برعکس بشمارین...1373...1372...1371...1370...1369...یادتون باشه که جوری بالا رو نگاه نکنید که به عضلات چشم فشار بیاد...و ازون مهمتر اینکه تحت هییییییچ شرایطی؛تکرار میکنم تحت هییییییچ شرایطی چشما رو باز نکنید...این پروسه ممکنه تا چهل پنجاه دقیقه طول بکشه...من خودم یه بار تا حدود ششصد و اینا شمردم تا تونستم بخوابم.راه حل دیگه خانواده ی محترم بنزودیاز فیلانه که برا آدمایی که میخوان فرداش فعالیت ذهنی داشته باشن و هوشیاریشون مهمه براشون اصلا توصیه نمیشه.حالا اون شاعر بیاد سرشو بخوره که مارا همه شب نمیبرد خواب...دم امتحانا که وقت این کس کلک بازیا نیس :)))) absurdly fucked up...ادامه مطلب
ما را در سایت absurdly fucked up دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cfoxforcefivea بازدید : 27 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 9:15

ساعت بیست دقیقه مانده به چهار بامداد.

وی حتی در خواب هم نمیدید که مطالعه تاریخ اسلام تا این حد بتواند باعث وجد شود...



به نظرم زندگی محمد در حد یه فانتزی/داستان/فیلم/رمان بلکه یه چیزی فرا تر از همه اینا ارزش داره که مخاطبش قرار بگیری...



ترغیب شدم قرآن رو یه دور از اول تا آخر بخونم...دفه قبلی که این تصمیمو گرفتم تحت تاثیر یه سری کس کلک هنوز درست شروع نکرده ول کردم :(

absurdly fucked up...
ما را در سایت absurdly fucked up دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cfoxforcefivea بازدید : 20 تاريخ : شنبه 18 دی 1395 ساعت: 9:15

امام حسین جان سلام<br> امیدوارم توی بهشت برزخی حالت خوب باشه و از روزی هایی که نزد بروردگارمون برخورداری لذت کافی رو ببری...<br>هرچند میدونم اونا خیلی برات مهم نیست و همین که اونجایی خودش اصل قضیه س.<br>بگذریم...بذار خیلی از موضوع اصلی نامه دور نشم چون اون هیچجوره قصد نداره از من دور شه...دلم میخواست بگم راستش منم ترجیح میدادم که با خانواده بیایم تهران و بعد همه یاران و اینا جز عده ای محدود یا خیانت کنن یا کشته شن یا...<br>آخرشم خودمو میزدن داغون میکردن...ولی خب در مورد ما اینطور نبود که کسی دعوتنامه یا همچین چیزی داده باشه...حتی میتونم بگم به زور بلند شدم اومدم...حالا پنج سال گذشته...حس و حالم خیلی بی شباهت نیس به سال پیش دانشگاهی...ولی یکم که زاویه دیدو عوض کنی زمین و آسمون با اون موقع ها زمین تا آسمون فرق میکنه...این روزا همه ش وسط تاریخ هنر و نقد هنر خوندن به پنج سالی که گذشت فکر میکنم...دونه دونه آدمایی که یه جایی تصادفی بهم خوردیم و تصادفی از هم جدا شدیم...ببخشید که دارم کلمه ی تصادف رو به کار میبرم...میدونم که اشتباهه به نظر شما...ولی خب من نادان رو ببخش absurdly fucked up...ادامه مطلب
ما را در سایت absurdly fucked up دنبال می کنید

برچسب : بدون عنوان,بدون عنوان مدحت صالح,بدون عنوان احمد يونس, نویسنده : cfoxforcefivea بازدید : 26 تاريخ : شنبه 27 آذر 1395 ساعت: 23:34

تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت<br>
خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت<br>
شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن<br>
نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت<br>
مزن تیر خطا آرام بنشین و مگیر از خود<br>
تماشای شکاری را که از دست تو خوهد رفت<br>
به مرگی آسمانی فکر کن محکم قدم بردار<br>
به حلق آویز...داری را که از دست تو خواهد رفت
absurdly fucked up...
ما را در سایت absurdly fucked up دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cfoxforcefivea بازدید : 34 تاريخ : شنبه 27 آذر 1395 ساعت: 23:34